『تو را نیز عاشوراییست』のカバーアート

تو را نیز عاشوراییست

تو را نیز عاشوراییست

著者: هیئت هنر
無料で聴く

このコンテンツについて

وتو اي آن که در سال شصت و يکم هجري هنوز در ذخاير تقدير نهفته بوده اي و اکنون در اين دوران جاهليت ثاني و عصر توبه ي بشريت ،پاي به سياره ي زمين نهاده اي نوميد مشو که تو را نيز عاشورايي است

کتاب فتح خون - شهید مرتضی آوینی

محرم 1402 - هیئت هنر

Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

هیئت هنر
アート イスラム教 スピリチュアリティ 文学史・文学批評
エピソード
  • پادکست تو را نیز عاشوراییست - فصل نهم- سیاره رنج
    2023/08/07

    بسم الله الرحمن الرحیم

    فصل نهم:سیاره رنج

    راوی

    روز بالا آمده بود که جنگ آغاز شد و ملائك به تماشاگه ساحتِ مردانگی و وفای بنی آدم آمدند. مردانگی و وفا را کجا می توان آزمود، جز در میدان جنگ، آنجا که راه همچون صراط از بطن هاویه آتش می گذرد؟ ... دیندار آن است که درکشاکش بلا دیندار بماند، وگر نه، درهنگام راحت و فراغت و صلح و سلم ، چه بسیارند اهل دین، آنجا که شرط دینداری جز نمازی غراب وار و روزی چند تشنگی و گرسنگی و طوافی چند برگرد خانه ای سنگی نباشد .

    چه باید گفت؟ جنگ در کربلا درگیر است و این سوی و آن سوی ، مردمانی هستند در سرزمینهایی دور و دورتر که هیچ پیوندی آنان را به کربلا و جنگ اتصال نمی دهد. آنجا بر کرانه فرات ، در دهكده عَقر... دورتر در کوفه ، درمكه، مدینه، شام، یمن ... زنگبار، روم، ایران، هندوستان و چین ... طوفان نوح همه زمین را گرفت ،اما این طوفان تنها سفینه نشینان عشق را درخود گرفته است. چه باید گفت با سبكباران ساحل ها که بی خبر از بیم موج و گردابی اینچنین هایل ، آنجا بر کرانه های راحت و فراغت و صلح و سلم غنوده اند؟ آیا جای ملامتی هست؟

    طوفان کربلا ، طوفان ابتلایی است که انسانیت را درخود گرفته و آن کرانه های فراغت، سراب های غفلتی بیش نیست . انسان کشتی شكسته طوفان صدفه نیست، رها شده بر پهنه اقیانوس آسمان؛ انسان قلب عالم هستی و حامل عرش الرحمن است، و این سیاره؛ عرصه تكوین...

    تاریخ امانتدار فریاد«هل من ناصر» حسین است و فطرت گنجینه دار آن ... و ازآن پس ، کدام دلی است که با یاد او نتپد؟ مردگان را رها کن، سخن از زندگان عشق می گویم. خورشیدبه مرکزآسمان رسید و سایه ها به صاحب سایه پیوستند .امید داشتم که قیامت برپا شود، اما خورشید در قوس نزول افتاد و سِفرِ زوال آغاز شد .

    دهر خجل شد و اگر صبر خیمه بر آفاق نزده بود، آسمان انشقاق می یافت و خورشید چهره از شرم می پوشاند و سوز دل زمین، دریاها را می خشكاند و... سال های دریغ فرا می رسید.



    و تو اي آن که در سال شصت و يکم هجري هنوز در ذخاير تقدير نهفته بوده اي و اکنون در اين دوران جاهليت ثاني و عصر توبه بشريت، پاي به سياره زمين نهاده اي نوميد مشو که تو را نيز عاشورايي است

    کتاب فتح خون - شهید مرتضی آوینی

    با صدای زینب آزاد

    کاری از کارگروه پادکست هیئت هنر

    محرم 1402

    #تو_را_نیز_عاشوراییست

    #پادکست_هیئت_هنر

    #پادکست

    #هیئت_هنر

    Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

    続きを読む 一部表示
    6 分
  • پادکست تو را نیز عاشوراییست - فصل دهم - تماشاگه راز
    2023/08/06


    بسم الله الرحمن الرحیم

    فصل دهم:تماشاگه راز

    راوی

    حسین دیگر هیچ نداشت که فدا کند، جز جان که میان او و ادای امانت ازلی فاصله بود... و اینجا سدره المنتهی است. نه... که او سدره المنتهی را آنگاه پشت سرنهاده بود که از مكه پای در طریق کربلا نهاد.. و جبرائیل تنها تا سدره المنتهی همسفر معراج انسان است . او آنگاه که اراده کرد تا از مكه خارج شود گفته بود: من کان فینا باذلاً مهجته و موطناً علی لقاءالله نفسه فلیرحل معنا، فاننی راحل مصبحا ان شاءالله تعالی. سدره المنتهی مرزدار قلمرو فرشتگان عقل است.

    اما قلمرو آل کسا، ساحت امانتداری و اختیار است و جبرائیل را آنجا بار نمی دهند که هیچ ، بال می سوزانند .

    آنان که با چشم ظاهر می نگرند او را دیده اند که بر بالین علی اکبر علی الدنیا بعدك العفا گفته است و بر بالین قاسم عزَّ والله علی عمك ان تدعوه فلا یجیبك او یجیبك ثم لا ینفعك و اکنون بر بالین ابی الفضل عباس می گوید: الان انكسر ظهری و قلت حیلتی...

    بعدها امُّ البنین دررثای عباس سرود:

    یامن رای العباس کر علی جماهیر النقد

    و وراه من ابناء حیدر کل لیث ذی لبد

    انبئت ان ابنی اصیب برأسه مقطوع ید

    و یلی علی شبلی امال برأسه ضرب العمد

    لوکان سیفك فی یدیك لما دنی منك احد

    اگر آسمان دنیا بهشت است ، آسمان بهشت کجاست که عباس بن علی پرنده آن آسمان باشد؟ فرشتگان عقل به تماشاگه راز آمده اند و مبهوت از تجلیات علم لدنُّی انسان، به سجده در افتاده اند تا آسمان ها و زمین، کران تا کران ، به تسخیر انسان کامل درآید و رشته اختیار دهر به او سپرده شود ...


    و تو اي آن که در سال شصت و يکم هجري هنوز در ذخاير تقدير نهفته بوده اي و اکنون در اين دوران جاهليت ثاني و عصر توبه بشريت، پاي به سياره زمين نهاده اي نوميد مشو که تو را نيز عاشورايي است

    کتاب فتح خون - شهید مرتضی آوینی

    با صدای عطیه علی همتی

    کاری از کارگروه پادکست هیئت هنر

    محرم 1402

    #پادکست_تو_را_نیز_عاشوراییست

    #پادکست_هیئت_هنر

    #پادکست

    #تورانیزعاشورییست

    #تو_را_نیز_عاشورایی_است

    Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

    続きを読む 一部表示
    6 分
  • پادکست تو را نیز عاشوراییست - فصل هشتم- غربال دهر
    2023/08/04

    بسم الله الرحمن الرحیم

    فصل هشتم:غربال دهر


    راوی

    تن چهره ای است که جان را ظاهرمی کند ، اما میان این ظاهر و آن باطن چه نسبتی است؟ آنان که روح را مرکبی می گیرند در خدمت اهوای تن ، چه می دانند که چرا اهل باطن از قفس تن می نالند؟ تن چهره جان است، اما از آن اقیانوس بی کرانه نَمی بیش خو ندارد، و اگر داشت که آن دلباختگان صنم ظاهر ، حسین را می شناختند.

    محتضران را دیده ای که هنگام مرگ چه رعشه ای بر جانشان می افتد؟ آن جذبه عظیم را که از درون ذرات تن، جان را به آسمان لایتناهای خلد می کشاند که نمی توان دید... اما تن را از آن همه ، جز رعشه ای نصیب نیست . این رعشه، رعشه مرگ است ؛ مرگی پیش از آنكه اجل سر رسد و سایه پردهشت بال های ملك الموت بر بستر ذلت حُر بیفتد ... موتوا قبل ان تموتوا. اینجا دیگر این حُر است که جان خویش را می ستاند، نه ملك الموت...

    حُر بن یزید ریاحی تكبیره الاحرام خون بست و آخرین حجاب را نیز درید و آزاد از بندگی غیر، حُرُّ وارد نماز عشق شد و این نماز ، دائم است و آن که درآن وارد شود هرگز از آن فارغ نخواهد شد: الذین هم علی صلاتهم دائمون...

    احرار را چه بسا که مكر لیل و نهار به دارالاماره کوفه بكشاند، اما غربال ابتلائات هیچ کس را رها نمی کند و اهل صدق را، طوعاً یا کرهاً ، از اهل کذب تمییز می دهد ... مكاری چون ضحاك بن عبدالله نیز نمی تواند از چشم ابتلای دهر پنهان شود... و فاش باید گفت ، این محضر عظیم حق جایی برای پنهان شدن ندارد...

    تن ضحاك بن عبدالله همه عاشورا، ازصبح تا غروب، به همراه اصحاب عاشورایی امام عشق بود، اما جانش ، حتی نفسی به ملكوتی که آن احرار را بار دادند راه نیافت ، چرا که بین خود و حسین شرطی نهاده بود : "عبادت مشروط" ... اما زنهار که لوح تقدیر ما بر قلم اختیار می رود!

    تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مكن/که خواجه خود روش بنده پروری داند

    ضحاک بن عبدالله همه ی روز را جنگیده بود، اما شهادت ، همه ی روز را از او گریخته بود .دهر نیز همه ی لوازم را جمع آورده بود ، تا او بتواند از آن معرکه بگریزد، معرکه ای که دشمن آنچنان بر آن احاطه داشت ، که حلقه ای بر خاتم انگشتر...نه ، ستوه را در کار خلقت راهی نیست ، و سرانجام کار ما بلا استثناء انعکاس چهره ی باطن ماست، در آیینه ی دهر...



    و تو اي آن که در سال شصت و يکم هجري هنوز در ذخاير تقدير نهفته بوده اي و اکنون در اين دوران جاهليت ثاني و عصر توبه بشريت، پاي به سياره زمين نهاده اي نوميد مشو که تو را نيز عاشورايي است

    کتاب فتح خون - شهید مرتضی آوینی

    با صدای محمد رسولپور

    کاری از کارگروه پادکست هیئت هنر

    محرم 1402

    #پادکست_تو_را_نیز_عاشوراییست

    #پادکست_هیئت_هنر

    #پادکست

    #تورانیزعاشورییست

    #تو_را_نیز_عاشورایی_است

    Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

    続きを読む 一部表示
    6 分
まだレビューはありません