『تو را نیز عاشوراییست - فصل پنجم - کربلا』のカバーアート

تو را نیز عاشوراییست - فصل پنجم - کربلا

تو را نیز عاشوراییست - فصل پنجم - کربلا

無料で聴く

ポッドキャストの詳細を見る

このコンテンツについて

بسم الله الرحمن الرحیم

فصل پنجم

کربلا


نیم قرن از حجةالوداع نگذشته ،امت محمد(ص) تیغ بر اوصیای او کشیدهاند و با نام اسلام، قلب اسلام را که امام است، میدرند! اجسامشان به جانب قبله نماز میگزارند، اما ارواحشان هنوز همان

اصنامی را میپرستند که ابراهیم شكسته بود. اجسامشان به جانب قبله نماز میگزارند، اما ارواحشان با باطن قبله که امامت است، پیكار میکنند. جاهلیت ریشه در درون دارد و اگر آن مشرک بتپرست که در درون آدمی است ایمان نیاورد، چه سود که بر زبان لاالهالااللّٰه براند؟


عجب رازی در این رمز نهفته است! کربلا آمیزهٔ کرب است و بلا... و بلا افق

طلعت شمس اشتیاق است. و آن تشنگی که کربلاییان کشیدهاند، تشنگی راز است. و اگر کربلاییان تا اوج آن تشنگی ـ که می دانی ـ نرسند، چگونه جانشان سرچشمهٔ رحیق مختوم بهشت شود؟


پس ای دل، شتاب

کن تا خود را به کربلا برسانیم! می‌گویی: مگر سر امام عشق را بر نیزه ندیده‌ای و مگر بوی خون را نمی‌شنوی ؟ کار از کار گذشته است. قرن‌هاست که کار از کار گذشته است... اما ای دل، نیک بنگر که زبان رمز، چه رازی را با تو باز می‌گوید:

کلّ ارض کربلا و کلّ یوم عاشورا. یعنی اگرچه قبله در کعبه است.

هر جا که پیكر صد پارهٔ تو بر زمین افتد، آنجا کربلاست؛ نه به اعتبار لفظ و استعاره، که در حقیقت. و هر گاه که عَلَم قیام تو بلند شود عاشوراست؛ باز هم نه به اعتبار لفظ و استعاره. و اگر آن قافله را قافلهٔ عشق خواندیم در سفر تاریخ، یعنی همین.


یعنی همهٔ ذرات عالم، از پای تا سر ، بقایشان به جذبهٔ عشقی است که آنان را به سوی امام می‌کشد، اما خود از این جذبه بی‌خبرند.

پر روشن است که امام حسین(ع) در مرداب وجود عمر سعد به جست‌و‌جوی کدام گوهر نابی آمده است:

شاید در این مرداب که روزگاری با اقیانوس‌های آزاد پیوند داشته است هنوز نشانی از حیات باشد.

امامْ آفتابِ کرامتی است که خود را از ویرانه‌ها نیز دریغ نمی‌کند. آسمان را دیده‌ای که چگونه در گودال‌های حقیر آب نیز می‌نگرد؟ آب را دیده‌ای که چگونه پست‌ترین دره‌ها را نیز از یاد نمی‌برد؟

امام را با خداوند عهدی است که غیر او را در آن راهی نیست، و بر همین پیمان است که امام پای می‌فشارد.


راوی:

الا یا ایّها السّاقی ادر کأساً و ناولها

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشكل‌ها


و تو اي آن که در سال شصت و يکم هجري هنوز در ذخاير تقدير نهفته بوده اي و اکنون در اين دوران جاهليت ثاني و عصر توبه بشريت، پاي به سياره زمين نهاده اي نوميد مشو که تو را نيز عاشورايي است

کتاب فتح خون - شهید مرتضی آوینی

با صدای الهه آذری

کاری از کارگروه پادکست هیئت هنر

محرم 1402

#پادکست_تو_را_نیز_عاشورایی_است

#پادکست_هیئت_هنر

#پادکست

#فتح_خون

Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

まだレビューはありません